بازگيري به جاي مصادره
بازنشسته به جاي متقاعد
بازنشستگي به جاي تقاعد
بازكرد به جاي افتتاح
بينايي به جاي باصره
بافت به جاي نسج
مانده به جاي باقيمانده
بالادست به جاي مافوق
ورشكستگي به جاي بانكروت
باور نكردني به جاي غيرقابل قبول
بايگان به جاي ضباط
فروشنده به جاي بايع
بخش پذير به جاي قابل قسمت
بويژه به جاي بخصوص
بخشوده به جاي معاف
بدگواري به جاي سؤهاضمه
برابري به جاي تساوي
برآورد به جاي تقسيم
برخورد به جاي تقاطع
برنامه به جاي دستور تحصيلات
برگه به جاي فيش
بستانكار به جاي دائن
بس شمار به جاي ضرب
بساويدن به جاي لمس كردن
بستگي به جاي رابطه
بسيار به جاي به حد وفور
بلديه به جاي شهرداري
دوري به جاي بعد
به ناخواست به جاي علي رغم